معنی پارچه ی پرزدار
حل جدول
مخمل
پارچه پرزدار
مخمل
پارچه پشمی پرزدار
ماهوت
پارچه صخیم پرزدار نفیس
ماهوت
نوعی پارچه ضخیم پرزدار
ماهوت
پارچه ضخیم و پرزدار
ماهوت
پارچه پرزدار و نرم
کرکی
لغت نامه دهخدا
پرزدار. [پ ُ] (نف مرکب) مُزَغَّب. پرزه دار.
ی ی ی
ی ی ی. [ی ِ ی ِ ی ِ] (اِ صوت) (اصطلاح عامیانه) آوازی است که برآرند چون گفتار کسی را والوچانیدن خواهند. آوازی که بدان سخن کسی و بالاخص پیران را والوچانند. (یادداشت مؤلف).
ی ی ی ی
ی ی ی ی. [ی ِ ی ِ ی ِ ی ِ] (اِ صوت) (اصطلاح عامیانه) ی ِی ِی ِ. آوازی است که با آن گفتار کسی را به مسخره تقلید کردن خواهند. آوازی است که بدین صورت از دهان برآرند برای به استهزاء تقلید کردن کسی. (یادداشت مؤلف).
پارچه پارچه
پارچه پارچه. [چ َ / چ ِ چ َ / چ ِ] (ص مرکب) شاخ شاخ. پاره پاره. لَخت لَخت. لت لت.
- پارچه پارچه کردن، پاره پاره کردن.
فرهنگ عمید
پارچه یا چیز دیگر که پرز داشته باشد، پرزگن،
فارسی به انگلیسی
Downy, Fuzzy, Linty, Napped, Shaggy, Woolly
فارسی به عربی
ضبابی، منفوش
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) که پرز دارد پرزه دار پرزگن پرزناک.
معادل ابجد
635